loading...

آئین مستان

متن روضه شهادت امام سجاد,متن روضه,شهادت امام سجاد,روضه شهادت امام سجاد,امام سجاد,روضه امام سجاد,متن روضه همراه با صوت,متن مداحی همراه با صوت,متن روضه همراه با سبک,متن مداحی همراه سبک,آئین مستان,آیین م

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2147 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1710 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 679 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 587 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6685 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3748 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3226 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4125 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3655 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7232 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5878 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4167 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 3896 زمان : نظرات (0)

حاج میثم مطیعی

 

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ

چی میشه من بیام پایین پات دست به سینه بگذارم و بگم:

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

سلام من به بقیع و به چار قبر خرابش

+امشب شب شهادت پسرته حسین جان

دریا به دیده ی تر من گریه می کند

آتش ز سوز حنجر من گریه می کند

سنگی که می زنند به فرقم ز روی بام

بر زخم تازه ی سر من گریه می کند

+تو هر شهری وقتی یه بزرگی وارد میشه یه آقایی وارد میشه مردم شهر گل میریزند روی سرش میگن خوش آمدی؛وقتی کوفه رفت با کاروان زن ها و بی بی ها همه سنگ میزدند...وقتی رسید شهر شام هم هلهله میکنند هم دخترها رو کتک میزنند،شاید زبون حال آقامون این باشه:مردم کوفه و شام،به من علی بن الحسین سنگ بزنید ولی دیگه به سر بابای مظلوم من سنگ پرتاب نکنید...حسین...حسین...

از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک

زنجیر هم به پیکر من گریه می کند

+آخه مقاتل میگن وقتی امام باقر بدن نازنین باباش رو غسل میداد،راوی میگه بدن نازنین زین العابدین رو روی سنگ غسل گذاشت،پرده ای زدند که آقا زاده بابای نازنینش رو راحت غسل بده؛میگه یه وقت شروع کرد های های گریه کردن؛میگه روم نشد اونجا سوال کنم،زین العابدین رو دفن کرد،بعد از مدتی خدمتش رسیدم آقاجان وقتی پدر نازنینت رو غسل میدادی،گریه میکردی! میگه فرمود:وقتی بابام رو غسل میدادم اثر غل و زنجیر جامعه به گردن و پاها و ران مبارکش باقی بود،میخوام بگم یا باقرالعلوم! بابای مظلومت رو غسل دادی یه وقت شروع کردی گریه کردن،یه شبی هم وقتی مردم مدینه خوابیده بودند جد مظلومم امیرالمومنین عزیزدلش رو غسل میداد،به بچه هاش گفته بود آروم گریه کنید صدامونو کسی نشنوه یه وقت دیدند علی دست از غسل کشید،سر به دیوار گذاشت،علی جونم مگه نگفتی آروم گریه کنند...

+چرا بلند بلند گریه میکنی؟نمیدونستم بازوش...پهلوش...میگه یه وقت صدا زد  یا حسن یا حسین یا زینب یا ام کلثوم! هَلُمّوا ! هَلُمّوا ! تَزَوَّدوا اُمّکُمبیاید از مادر توشه برگیرید!  فَهَذَا الْفِرَاقُ‏ وَ اللِّقَاءُ فِی الْجَنَّةِ  بچه ها امشب شب خداحافظیه، دیدار دیگه به قیامت و بهشت، امیرالمومنین میفرمایند:حسنین خودشون رو به روی سینه ی مادر انداختند، همون سینه ای که،علی فرمود:اُشهِدالله اَنَّها قد حَنَّتزهرا چنان صیحه ای زد وَ مَدَّتْ یَدَیْهَا دست ها رو از کفن بیرون آوردوَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِیّاًحسنین را به سینه چسبانید،یه وقت منادی صدازد علی بچه ها رو بردار، ملائکه به گریه شدند؛گذشت، گذشت عصر عاشورا شد؛یه وقت نازدانه ی امام حسین آمد کربلا،سکینه خاتون خودش رو روی بدن پاره پاره انداخت...شروع کرد با پدر حرف زدن...یه وقت عربای بیابانی آمدند؛فَاجتَمِعَ عدّة ...با یه اهانتی این نازدانه رو به گوشه ای پرتاب کردند...

حسین... 

روضه شهادت امام سجاد (ع) - دریا به دیده ی تر من گریه می کند - حاج میثم مطیعی

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2224 زمان : نظرات (0)

حاج حسین سازور

 

بریم در خانه ی زین العابدین علیه السلام

السلام علیک یا سیدالساجدین قربون قبر تاریکت برم قربون قبرستان تاریک بقیع برم

دل خسته در گفتگوی بقیع

زند پرسه شب ها به کوی بقیع

زاعماق جان محبان پرد

پرستوی دل ها به سوی بقیع

همی ترسم آید زمان رحیل

بماند به دل آرزوی بقیع

ای مردم،کاش امشب یه وضعی فراهم میشد این جمعیت میرفتیم پشت بقیع گریه می کردیم

سحر آید از مهر و سجاده

شمیم دل افزای بقیع

الا سیدالساجدین از کرم

گره زن دل ما به سوی بقیع

شود حک براین سینه ی آتشین

سلام علی سید الساجدین ...

یکم شعر بخونم،اگه حقشو ادا کردید دیگه روضه نخونم

تا اشک هست در بصرم گریه می کنم

با این توان مختصرم گریه می کنم

تنها نه با دو چشم ترم گریه می کنم

با خون مانده در جگرم گریه می کنم

رنگم زمان دیدن مذبوح می پرد

یا لحظه ای که طفل گلوبند می خرد

یا مادری که کودک شش ماهه می برد

با هرچه هست دور و برم گریه می کنم

آی .....

از خنده های حرمله زجری کشیده ام

به خدا قسم،روضه ی امام سجاد؛آدم با شرم و خجالت میخواد بخوونه منتهی چی کار کنیم ما چاره ای نداریم مردم باید بدونن با آل پیغمبر چی کار کردن

از خنده های حرمله زجری کشیده ام

من که عقیله را سر بازار دیده ام

بر درد های عمه ی قامت خمیده ام

بر غربت بزرگ حرم گریه می کنم

شما رو به خدا امشب با امام سجاد گریه کنید حضرت 40سال برا حسین گریه کرد کنیزش می گه آقا بس نشده این همه گریه کردی؟آب می بینی گریه می کنی،غذا می بینی گریه می کنی فرمود ساکت باش یعقوب یازده پسر داشت،یکیش یوسف بود چند وقت از نظرش دور شد میدونست یوسف زنده است؛سه بار چشماش از گریه سپید شد من بالای نیزه هجده سر یوسف دیدم ...

ناموس خود به ناقه ی عریان که دیده است

آتش میان زلف پریشان که دیده است

افتادن قطار اسیران که دیده است

عمریست با غم سفرم گریه می کنم ...

باید چه کرد بین گلو آه و ناله را

زخم عمیق پهلو و بازوی لاله را ...

مردم ... مردم ...

خیلی زدن خواهر من را،سه ساله را

با یاد رقیه،با پسرم گریه می کنم ...

سید ها ببخشن،محاسن سپیدا ببخشن ...

وقتی عقیله وارد بزم شراب شد 2

وقتی که خواهرم به کنیزی خطاب شد

روی سرم تمام زمانه خراب شد

بر خاک ریخته به سرم گریه می کنم ....

به خدا همه مصیبتای کربلا عظیمه امام وقتی بهش گفتن کجا سخت تر گذشت فرمود:الشام الشام الشام ... آبروی مارو بردن ... آبروی ما رو بردن ....

یادم نمی رود پدرم را پیاده بود

هر طور بود روی دو پا ایستاده بود

بر نیزه ی غریبی خود تکیه داده بود

بر حال غریبی پدرم گریه میکنم

زود از شام بیایم بیرون مصیبتش عظیمه

عمامه اش به خاک لگد مال مانده بود

خیلی غریب در ته گودال مانده بود

با کام تشنه زخمی بی حال مانده بود

از اوج روضه با خبرم گریه میکنم

بالم زمان پا شدنم تیر می کشد

از داغ زهر کل تنم تیر می کشد

حالا که تشنه ام بدنم تیر می کشد

بزارید من یه جمله روضه ی امام سجاد رو بخوانم یا الله یاالله یاالله...

مردم من روز دوازدهم خودم رو رسوندم کربلا؛دیدم بدن ها همه عریان افتاده ... همه رو غارت کردن ... بین بدن ها گشتم بابامو پیدا کردم ... نگاه کردم دیدم دست هاش بریده ... رگ ها بریده ... بدن پر از زخمه ... خودمو انداختم رو بدن بابام ... رگ های بریده رو بوسه زدم ، هی گشتم دورو برم،یه چیزی پیدا کنم این بدن رو جمع کنم .... گفتم بنی اسد حصیر دارید بیارید .... بابامو جمع کردم .... میان حصیر گذاشتم .... مردم من امامم میدونم عالم به غیبم ... دیدم یه عضو بدن کمه .... سر که بالای نیزه ست ... اومدم دورو بر کربلا هی نگاه کردم .... بنی اسد گفتن(آقا چی گم کردی؟)گفتم ساربان کربلا میخواست انگشترو ببره ... انگشت بابامو قطع کرد ....

آی حسین 

روضه شهادت امام سجاد (ع) - دل خسته در گفتگوی بقیع - حاج حسین سازور

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2334 زمان : نظرات (0)

سید مهدی میرداماد

 

دست کوتاه منو دامن احسان شما

سربلندم که شدم سر به گریبان شما

ای ....

سرخوبان جهان خاک ره زائرتان

جان عیسی نفسان باد به قربان شما

ان شاالله به لطف این جلسات یه نگاهی،یه لطفی هم به ما کنن ؛ اگه شما نگا کنید ما هم میتونیم یه گلی بشیم تو این گلستان، 25 شبه داریم گریه می کنیم

خار گل می شود از یک نگه رحمتتان

کرمی،تا که شوم خاک بیابان شما ....

ای ... آقاجان ... مولای من ....

گر بپرسند به محشر ...

همه ی این ابیات مقدمه ی این یه بیته

گر بپرسند به محشر سمتم را

گویم که غلامی زغلامان غلامان شما ...

تاصف حشر لبش خندد و چشمش گرید

خاصیت نوکری در خونه اهل بیت اینه

تا صف حشر لبش خندد و چشمش گرید

هر که افتد نگهش بر لب خندان ....

یه مثال بزنم برا این یه بیت،سعید ابن عبدالله وقتی افتاد رو زمین؛ابی عبدالله سرشو بغل گرفت،یه نگاه کرد دید سیدالشهداست صدا زد اوَفَیْتُ یا اباعَبْدِاللَّه؟ یا من وفا کردم ؟بعضی از نقل ها میگه صدا زد ارضیت منی یا اباعبدالله؟آیا راضی شدی ازمن؟ میگن ابی عبدالله یه لبخندی زد یعنی راضی ام ازت سعید یه جمله ای بهش گفت که نمی دونم چه جوری میشه این جمله رو براش ارزش و اعتبار معیین کرد صدا زدی اَنْتَ اَمامِی فِی الْجَنَّهِ دیگه ازین بالاتر؟ تو بهشت تو جلوی منی ... تو مقابل منی  تو روبروی منی ... داره تو خون خودش میغلته ... اما دیدن یه لبخند زد ... ای حسین ....صدا نالت برسه کربلا ... چیزی نمونده تا آخر محرم ...

 تا صف حشر لبش خندد و چشمش گرید

هر که افتد نگهش بر لب خندان شما

با این یه بیت برم روضه ی امشب و التماس دعا

بحر از سینه کشد ناله به سوز دلتان

آب خون گریه کند بر لب عطشان شما ....

ای تشنه لب .... حسین حسین حسین ....

عشق زینب .... حسین حسین حسین ....

ای بی کفن ....

امروز امام باقر باباشو کفن کرد... میگن داشت باباشو غسل می داد(زود بردمت سر اصل مطلب گرچه روضه زیاده و حرف زیاد) قربونت برم آقا جان نگاه کردن دیدن امام باقر داره بدن رو غسل میده و اشک میریزه ان شاالله هیچ پسری بدن باباشو غسل نده یاد کنیم همه گذشتگان پدرانمون،شهدا،امام راحل خدا کنه بدن زخمی رو نخوای غسل بدی ... هر کاری میکنی خون بند نمیاد ... قربونت برم امام باقر، بعد این همه سال ... دیدن گریه می کنه  چیه آقا ؟؟گفت هنوز جای غل و زنجیر روی بدن بابام هست ... هنوز جای سلسله و غل جامعه روی بدنش هست .... ببرمت کربلا .... امام باقر بعد 40 سال ، جای زنجیر دیدی صدای ناله ات بلند شد ... یه روزی بابات زین العابدین بدن باباشو داخل قبر گذاشت دید رگ ها تازه است .... زخم ها تازه ست ... لب ها رو روی رگ های بریده گذاشت ...

ای حسین .....

 

روضه شهادت امام سجاد (ع) - دست کوتاه منو دامن احسان شما  - سید مهدی میرداماد

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 909 زمان : نظرات (0)

حاج محمدرضا طاهری

 

هر لحظه در سکوت، غمت داد می زند

بغضی که  از فراق تو،  فریاد می زند

+کاشکی قدر بدونیم این گریه کردن ها رو، ناله زدن ها رو،باید لذت ببریم از این منبرها،اشک ریختن ها،بی خود نیست به حبیب بن مظاهر میگن:چه آرزویی داری؟میگه":آرزو دارم بیام  توی دنیا بشینم تو روضه ی امام حسین گریه کنم،گفتند:حبیب با این همه مقامات،اون جایگاه کنار حرم امام حسین،می فرماید:نمی دونید اینجا خدا با گریه کن های  حسین چه معامله ای میکنه." تازه ماها نمی دونیم،چیزی نمی دونیم،چیزی نفهمیدیم،نمی دونید مادرش حضرت زهرا چیکار میکنه براتون.

-این که تو نیستی و به ما طعنه می زنند

+خیلی ها مارو مسخره می کنند ،میگن:پس کجاست آقاتون؟

-این که تو نیستی و به ما طعنه می زنند

بر آتش نبودن تو، باد می زند

وقتی که صید دائمی ِ چشم توست دل

کی دست رد به سینه ی صیاد می زند

قلبم اگر که با تو نباشد نمی تپد

نبضم دمی که از تو کنم یاد می زند

دیریست خنده نیست به رخسار  پر غمت

چشم تو حرف از دل ناشاد می زند

امشب نگاه ابری ِ تو با زبان اشک

دم از عزای حضرت سجاد می زند

سی سال ِ آزگار به هر جا نشته است

حرف از غمی که بر دلش افتاد می زند

+اما بالاترین غم امام سجاد،که فرمود:الشام،الشام،الشام

-با یاد شام و بزم شراب

+اون عالم نشته بود،مداح رفت بالا منبر گفت: دخلت زینب علیها سلام علی ابن زیاد.(هنگامی که زینب به مجلس پسر زیاد در آمد(تا این جمله رو گفت:دیدن اون عالم عمامه از سر برداشت،گفت:دیگه بس ِ،دیگه نگو.

-با یاد شام و بزم شراب اشک ریزد

با یاد جسم غرق به خون داد می زند

+امشب باید ناله بزنی،ضجه بزنی،وَ یَضِجَّ الضّاجُّونَ اونایی که میتونند ضجه بزنند وَ یَعِجَّ الْعاجُّونَ حسین...

-دوری ِ این راه ترتیب نمازم را شکست

که شکستن پشتش از اندوه و درد ِ ما شکست

ما راَیت و فی البلا الا جمیلا گفته ایم

یک جهان حرف است از پیروزی ما تا شکست

سر شکستن ارث ِ فامیلی ِ ما از کوفه است

زینبی سر زد به محمل تا سر سقا شکست

قلب مجنون می شکست از دوری لیلای خود

کار بر عکس است در اینجا دل لیلا شکست

روزگاری هم دری با تخته ای جور آمد و

قلب بابامان علی را ، پهلوی زهرا شکست

+مادر،مادر،مادر..... اصلاً همه ی دعواها سر این اسم بوده، مادر، مادر....

+امام سجاد داره میگه:

گفتم ای مردم منم مکه منا

گفتم ای مردم منم سعی و صفا

گفتم ای مردم عزیز حیدرم

مصطفی از من، من ازپیغمبرم

لیک آتش بر دل تنگم زدند

نام زهرا بردم و سنگم زدند

+حضرت رقیه خواهر امام سجاد هم گوشه ی خرابه می گفت:

گمانم جُرم باشد،هر که شکل فاطمه باشد

که با شلاق و با سیلی، شده از من پذیرایی

دست من بسته شد و ذکر قنوتم حیدر است

قد من خم شد از آنکه سجده ام چون مادر است

حکم از بالا برایم آمده تب داشتن

کاسه ی چشمی پر و اشک لبالب داشتن

مصحفی دارم ورق ها دل٬ زبانم هم قلم

اشک من جاری ست از باب مرکّب داشتن

روضه و اشک است کارم روز و شب در کاروان

روضه ها را روز دیدن اشک را شب داشتن

پای دل تاول زد اما می دوم دنبال او

در خیالم هم ندارم فکر مرکب داشتن

سهم هر کس در میان کربلا تقسیم شد

سهم من از کربلا این است٬ زینب داشتن

با سوز قلب پاره پاره گریه می کردی

 با چشم های پر ستاره گریه می کردی

 دل های نزدیکانتان که جای خود دارد

 که آب می شد سنگ خاره، گریه می کردی

+یه شب غلام امام سجاد وقتی ظرف آب رو برای امام آورد دیگه شروع کرد اعتراض کردن، گفت: آقا نزدیک به سی و پنج سال ِ،هر موقع برات آب میآرم وضو بگیری،چشمت به آب می افته گریه میکنی،هر موقع یه بچه ی شیرخواره می بینی گریه می کنی،هر موقع یه بچه ی سه چهار ساله می بینی گریه میکنی،آقا بس نشده این همه گریه کردن؟ آقا فرمود:غلام از تو انتظار نداشتم این حرف رو بزنی، فرمود: غلام مگه تو قرآن نخوندی؟گفت:آقاجان،بله خوندم. مگه سوره ی یوسف رو این همه نخوندی؟بله آقا جان فدات بشم خوندم. فرمود:یعقوب یه یوسفش رو ازش دور کردن،با علم پیامبری می دونه یوسفش زنده است برمیگرده، فقط یه پیراهن خون آلود براش آوردند اینقدر گریه کرد دیگه چشماش جایی رو نمی دید،من جلوی خودم هجده یوسفم رو سر بریدند... آقا:

-در وقت تجدید وضو تا آخر عمرت

 تا آب می دیدی دوباره گریه می کردی

ذبحی اگر  پیش نگاهت دست و پا می زد

+آقا می گفت:دست نگه دار به اون قصاب،می گفت:بگو ببینم این گوسفند رو داری میکشی آب بهش دادی یانه؟ می گفت:آقا جان،این چه حرفی است که می زنید؟این دستورات رو ما از خود شما گرفتیم، مگه میشه،دستور دین ِ، ذبح و باید آب داد،رو به قبله...یه وقت می دیدند امام سجاد سر به دیوار گذاشته داره ناله میزنه،صدا میزنه:بخدا بابامو با لب تشنه کشتند، هرچی می گفت:آه جیگرم.می اومدند دور گودال آب ها رو می ریختند، می گفتند:حسین به تو آب نمی دهیم...حسین..

-ذبحی اگر  پیش نگاهت دست و پا می زد

تا صبح چون ابر بهاره گریه می کردی

 با یاد اکبر، تا که می آمد به گوش تو

 بانگ اذان از هر مناره گریه می کردی

 در کوچه و بازار می دیدی اگر بین ِ

 جایی که ننوشته است اما خوب می دانم

 با دیدن هر گوشواره گریه می کردی

+وقتی از امام سجاد سئوال کردند: آقا جان کجا بیشتر به شما سخت گذشت؟ امام فرمودند: الشام،الشام،الشام .

+آی مردم اگه ناموس ما گوشه ی خیابون بایست ِ، چند لحظه سریع هول میشی، سریع ماشین میآری، سوار شو،یه وقت کسی قد و بالات رو نبینه، همه نوامیس ما فدای ناموس خدا زینب کبری، ناله های امام سجاد برا اون ساعتی است که این زن و بچه رو با اون وضع وارد شهر شام کردن، این روایت رو خود امام نقل میکنند،آقا می فرمایند: میون این کسانی که دور تا دور ما ایستاده بودند، یه مرد سرخ رو با چشم های کبود جلو اومد،یه نگاه به این زن و بچه کرد،یه نفر رو با انگشت نشون داد،یه وقت دیدم عمه ام هول شد فرمود:دهانت بشکنه،این ها بچه های پیغمبرند...

+ همسر یزید ملعون وارد شد از خواب بیدار شد، شنید بچه های پیغمبر رو  آوردند وارد کاخ کردن،میگن:بدون چادر،بودن روپوش وارد شد،یه وقت یزید ملعون هول شد از جا بلند شد، عباشو رو سر همسرش انداخت،دیدن همسرش عبا رو پس می زنه،میگه:نانجیب دلت برا زن خودت می تپه، نمی خوای نامحرم ببینه،آخه اینها ناموس پیغمبرند، ببین صورت هاشون رو با آستین پوشیدند،ای حسین.... 

 روضه شهادت امام سجاد (ع) - هر لحظه در سکوت، غمت داد می زند - حاج محمدرضا طاهری

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 13398 زمان : نظرات (0)

بی تو سجاده ای اگر هم بود

فرش رسوایی دو عالم بود

بی تو یا حرفی از بهشت نبود

یا اگر بود هم جهنم بود

خطبه های گلوی زخمی تو

انعكاس غروب ماتم بود

تو اگر خطبه ای نمی خواندی

خانه هامان بدون پرچم بود

تو اگر روضه ای نمی خواندی

سال ما سال بی محرم بود

از تو داریم فصل ماتم را

ده شب گریه ی محرم را

احترام تو را سلام نبود

حق تو كوچه های شام نبود

حق آیینه ها شكستن نیست

گیرم این آینه سر امام نبود

هیچ جایی برای حال شما

امام سجاد؛ علم گریه برداشت، همه حرفش و بعد از کربلا با گریش زد، من می خوام بگم چرا گریه میکرد، دلایل زیاده، اما مگه یادش میره صحنه های کربلا یکی یکی جلوی چشماشه منو تو یه روضه گوش میدیم، می شنویم، بی مقدمه تو هر روضه مون میگیم: حسین؛ حالا زین العابدین که خودش دیده، من می خوام بعضی از این صحنه ها رو یادت بیارم، مگه یادش میره صحنه وداع با پدرش رو، پدرش اومد تو خیمه یه نگاه زین العابدین کرد، دید باباش آشفته است، رنگ پریده است، یه نگاه کرد دید سر تا پا غرق خاک خونه، زین العابدین رو خاک خیمه افتاده، یه نگاه کرد دید بابا داره یه جوری حرف میزنه، انگار این لحظه لحظه آخره، صدا زد: بابا از داداش اکبرم چه خبر، ابی عبدالله گفت: داداشت رفت، یکی یکی اسم برد، یه مرتبه دید هرکی اسم می بره بابا میگه به شهادت رسید، یه لحظه صدا زد: بابا از عمو عباس چه خبر، تا ابی عبدالله گفت: بی عمو شدی، میگن زین العابدین بلند شد، با اون حال زارش، تا ومد بلند شه بابا نگه اش داشت گفت: عزیزم تو بخواب، فقط یه جمله بهت بگم پسرم: غیر منو تو دیگه مردی تو خیمه ها نمونده، تو دیگه بلند نشو، زینب یه محرم می خواد.

مگه یادش میره غروب یازدهم، مگه یادش میره اون لحظه ای که از کنار گودال رد شد، مگه یادش میره اون لحظه ای که اومد بابا رو دفن کنه، خودش گفت: برید بوریا بیارید، خودش رفت تو قبر، بنی اسد دیدن دیر کرد از قبر بیرون نیومد، مگه یادش میره، نگاه کردن دیدن لباش گذاشته رو لبای بریده، من میگم همه ی اینا یادش نرفت، اما همه ی اینا یه طرف اونی که امام سجاد رو 35 سال روضه خون کرده اینا نیست، حالا بشنو

احترام تو را سلام نبود

حق تو كوچه های شام نبود

حق آیینه ها شكستن نیست

گیرم این آینه امام نبود

هیچ جایی برای حال شما

بدتر از مجلس حرام نبود

گریه كردی صدا زدی ای كاش

هیچ سنگی به روی بام نبود

كاش مادر مرا نمی زایید

من امامم، خرابه جام نبود

حرفِ ویرانه در میان آمد

دختر شاه، یادمان آمد

 

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 13
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 399
  • آی پی دیروز : 649
  • بازدید امروز : 3,962
  • باردید دیروز : 5,809
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 50
  • بازدید هفته : 3,962
  • بازدید ماه : 106,505
  • بازدید سال : 1,148,646
  • بازدید کلی : 19,654,474